اینجا لجمن است

لبه جلویی منطقه نبرد

اینجا لجمن است

لبه جلویی منطقه نبرد

گریه بر هر درد بی درمان دواست !

قطره ی آبی از کناره های دلت بر می خیزد و آرام ، آرام بالا می آید و از دو چشمان ناز خمارآلوده ات می چکد . آرامش غریبانه ای به تو می بخشد این آب گرم و زلالی که نمی دانی از کجاست و نامش را اشک می گذاری . عجیب شانه هایت را تکان می دهند این قطراتی که از دلت بر می خیزند و از چشمانت می چکند . عجب صدای ناز هق هقی به تو می بخشد این رودخانه ی میان چشم و دلت !
خدا حافظ دنیا . من می روم در این رودخانه ی زلال شستشویی کنم .


(بیش از این نمی توانم ،  ادامه اش را تو بگو )



از زبان شما‌:

از مصطفی شاهمردی (غلام) تشکر می کنیم به خاطر ارسال این شعر :

صحرای کربلاست غمت را گزارشگر
از شرحه های خون دلت می کند باور
تلخی درد ندارد به صبر تو کاری
وقتی خبر رسید که رفتند دو گل نوبر
وقتی خبر رسید.تو ماندی درون خیام
داری تو شرم ز روی علی اکبر
اما امان امان از دل خونت
تنها شدی به خدا در میان این لشگر
وقتی به گوش نیامد صدای شیون ها
یعنی ز هوش رفته غریبانه یک خواهر
از لرزش صدای تو باید حدیث خواند
شاید نمی رود از یاد قصه ی خنجر


دوست خوبمون مجتب سئوالی مطرح کرده :

سلام
اگه گریه بر هردرد بی درمان داواست پس چرا هروقت داداش کوچولوم گریه میکنه مامانم میگه گریه نکن ؟

سوال دوم پس این وسط خنده چی کاره است؟ها....

و این هم جواب لجمن به آقا مجتب :

اتفاقا همین مثالی هم که زده ای تصدیق می کند که گریه بر هر درد بی درمان دواست . چرا که اگر بچه کوچک همین گریه را نداشته باشد به هیچ طریق دیگری نمی تواند درخواست هایش را به والدین خود منتقل کند . راستی یه سئوال دارم : چرا بچه ها برای انتقال درخواست هایشان به جای گریه نمی خندند ؟؟؟!!!!
خودم جوابش را می دم : هرکس می خنده معلومه مشکلی نداره . تنها کسانی که احساس درد و مشکلی می کنند گریه می کنند . پس اگه فکر می کنی درد خاصی نداری راحت باش و بخند !!!

استاد گرامی آقای امیرعباس صاحب وبلاگ نامحرمانه هم قدم رنجه فرموده اند :
سلام برادر
بارها در جمع های مختلف همین نکته را عرض کرده ام و به تحریف شعر مولوی (گریه بر هر درد بی درمان دواست) اشاره کرده ام که در این دوره اهل ادب و هنر غیر دینی آن را به «خنده بر هر ...» تغییر داده اند توجه داده ام.
خنده فقط برای افسردگی حاد روحی روانی دواست و این گریه است که جان ها و اندیشه ها را تعالی می بخشد.
دعا بفرمایید.

اتمام حجت با چشمانم

ای دو چشمان زیبایم که شما را بیشتر از دست و پاهایم دوست دارم امشب که شب اول محرم است با شما اتمام حجت می کنم که اگر این دهه را نبارید لازمتان ندارم . من شما را برای گریه بر حسین لازم دارم .  این را گفتم تا حساب کار دست اعضای دیگر بدنم بیاید . 

همین !

آثار عشق ورزی به خاندان هاشمی

بدون شرح



گناهش هم گردن روانشناس ها !
بعد التحریر : لینک این عکس را عوض کردم ، بلاگ اسکای جان ، اما تو مواظب کارات باش !!!!!

سفرنامه مشهد هم آمد

طبق قولی که به همه ی دوستان داده بودم ، روبروی ضریح امام رئوف که رسیدم بچه های لجمن جزء اولین کسانی بودند که به ذهنم آمدند و دعای شدیدی در حق شان کردم . همچنین که قول داده بودم سفرنامه مشهدم را تنظیم کنم ، به قولم عمل کردم و این پست به همین منظور است . شاید با همه سفرنامه هایی که تا بحال دیده اید فرق بکند . حتماً نظرات سازنده تان را مثل همیشه به گوش جان خریدار خواهم بود .   

 

1- دعوت

یکشنبه 23 آبان ساعت 10 شب بایکی از دوستان مشهدیت تماس بگیری و بگویی : حالا که می روی اطراف حرم به امام رئوف بگو بدبخت ، بیچاره های امت را هم دعوت کند و دوشنبه 24 آبان ساعت 10 شب به شما زنگ بزنند و بگویند : مشهد می روی و تو هم که خیلی وقت است مشرف نشده ای به سرعت جواب مثبت بدهی و پنج شنبه 27 آبان در حرمش نشسته باشی و سفرنامه ی مشهدت را بنویسی چیزی به جز دعوت می تواند باشد ؟ 

2- پول صدقه

صالح خلیلی همان دوستی که در اتوبوس آمد کنارم نشست و در همان لحظه ی اول چنان ارتباطی برقرار کرد که پول صدقه ی ما را هم حساب کرد ! 

3- چه خبر

اکثر کسانی که در اتوبوس کنار هم می نشینند همدیگر را نمی شناسند . به جز من و 8 نفر دیگر بقیه شان فرهنگی هستند و از نواحی آموزش و پرورش اعزام شده اند که دوستیشان با جمله ی "چه خبر" آغاز می شود و اکثراً به اخباری از عالم سیاست ختم می شود . 

4- دخالت سیاسی

هر کس هر حرف و تحلیل سیاسی که بلد است می گوید و تقریباً کسی نیست که هیچ حرفی برای گفتن نداشته باشد . اما در این میان پسرک جوانی هست ، که به ظاهر از دیگران بیشتر اطلاعات روز دارد ، شروع کرده به تخریب چهره ی اشخاص سیاسی از آقای الف ، ها ، را گرفته تا آیت الله واو ، خا . و کسی را از دم تیغ حرف هایش سالم نمی گذراند . و تو هم که یک لحظه فراموش می کنی که قرار است در این سفر گمنام بمانی یک دخالت سیاسی در بحث اش می کنی و به اندازه ی یک متر برجکش را می آوری پایین تا دیگر چنین تحلیل های غلطی ارائه نکند و دوباره به گمنامی ات ادامه می دهی . 

5- یاسین  

بعد از نیم ساعت تمام که شام خوردنش طول می کشد از همه ی مسافران حاضر در اتوبوس می خواهد که ساکت باشند تا برای سلامتی در این سفر سوره یاسین را از حفظ بخواند . صدا و حرکات دستش بیشتر شبیه مداحان است تا قاریان قرآن . نفس که می گیرد انگار می خواهد در استخر زیر آبی برود و به هر آیه بیشتر از یک نفس خرج نمی کند . یاسین اش به اندازه ی نصف شام خوردنش طول می کشد . نمی دانم چرا بعضی از کلماتی را که می خواند من هرچه می گردم در قرآن نیست و خدا به خیر بگذراند قبل از اینکه صدق الله را بگوید دو آیه را جا انداخته است . 

6- فیلم

مسافران که حالا اخبار سیاسی شان ته کشیده است از راننده می خواهند تا فیلمی بیندازد تا عیش کامل شود و چه انسانهای کم توقعی هستند فیلم هایی درخواست می کنند که بعید می دانم در هیچ اتوبوسی در عالم پیدا شود : از کرخه تا راین – آژانس شیشه ای –ملا قلی پور – حاتمی کیا - اخراجی های 4 ! و این آخری را حتماً شوخی می کردند وگرنه بعید است اطلاعاتشان تا به این اندازه پایین باشد و راننده هم با این جمله که فیلم های من به درد شما نمی خورد خم می شود و یکی از سی دی ها را درون دستگاهش قرار می دهد . اسم فیلم را نمی دانم چه بود ولی هرچه بود واقعاً به درد آن جمع نمی خورد . 

7- خواب

انواع خواب در اتوبوس عبارت هستند از : 1- خواب سه گوش که باید زانوهایت در شکمت قفل شوند 2- خواب پادرد که باید 4 زانو بنشینی و به جلو خیره شوی 3- خواب دراز کش که باید پتو داشته باشی و از کف اتوبوس و بوی جوراب ها فیض ببری 4- خواب زلزله که باید سرت را به شیشه بغل بچسبانی 5- خواب راحت که البته این مورد وجود ندارد ! 

8- پله برقی

من در اینجا به یکی دیگر از فواید پله برقی پی بردم و آن هم اثر بهداشتی پله برقی است که تو را به سرویس های بهداشتی حرم راهنمایی می کند ! 

9- نگاه اول

نگاه اول با گوشه ی چشم است و با پهنای صورت خیس که به یک گنبد زرد خدایی خیره هستی . السلام علیک یا علی بن موسی الرضا  

10- همسفران ما

با دو نفر هم اطاقی هستیم اینجا ، یکی شان همان است که در دیدار اول پول صدقه ی ما را حساب کرد ، قیافه اش 3 سال بزرگتر از من نشان می دهد ولی دو سال هم کوچکتر است . طلبه ی سال نهم حوزه قم است و برای خودش یک رند به تمام معناست . حرکاتش مرا یاد اشعار حافظ می اندازد . منتها الیه تواضع است . دوست دیگرمان 8 سال از ما بزرگتر است و چهره اش فرد پخته ای نشان می دهد که واقعاٌ هم همینطور هست . بقیه ی دوستان که در اطاق های دیگر هستند از معلمان و معاونان آموزش و پرورش هستند که برای شناختن اخلاقشان باید جلال زنده شود و جلد دوم "مدیر مدرسه" را بنویسد . اخلاق شان دقیقاً نشان می دهد که چگونه کمال همنشین در اینها اثر کرده و رفتارشان شبیه دانش آموزان راهنمایی شده است . احسنت باید گفت به این دانش آموزانی که چنین معلمانی تربیت کرده اند ! 

11- عطار

دو پسر مومن و مذهبی که فقط یکی شان سید بود ، ما را نیم ساعت تمام در مغازه عطر فروشی شان نگه می دارند در خیابان طبرسی . هر سئوالی که ازشان می پرسی هزینه ی جوابش ده صلوات است برای سلامتی امام زمان به همراه تسبیحی که خودشان همان لحظه ی اول برای نمک گیر شدن داده اند . جالب تر از همه این بود که آنها جنس فروخته شده را با لبخند پس می گرفتند !نمی دانم چند تا صلوات فرستادیم اما جمعاً 15 سئوال از دو پسر مومن و مذهبی که فقط یکی شان سید بود ، پرسیدیم .  

12- دوش در حلقه ی ما

یکی از دوستان همسایه را در مسجد گوهرشاد دیدم و بعد از احوالپرسی گفت که چطور با وجود مضیقه ی مالی در زندگی اش ، وقتی از امام رئوف درخواست زیارت کرده است ، در طول دو ماه اخیر این سومین بارش است که به زیارت می آید و من هم قصه ی دعوت شدنم را برایش گفتم و باگوشه ی چشم به یک گنبد زرد نیم نگاهی کردم و زمزمه کردم که : دوش در حلقه ی ما قصه ی گیسوی توبود ... تا دل شب سخن از سلسله ی موی تو بود . 

13- سئوال

فرزند یکی از دوستان تماس گرفته بود و از پدرش می پرسید که کرم خاکی چطور نفس می کشد . واقعاً احسنت باید گفت به این معلمانی که همه ی همت شان ارتقاء سطح فکری بچه های مردم هست . و پدر این بچه بی درنگ گفت : خب بابا جان کرم خاکی هم مثل ماهی که به جای شُش ، آب شُش دارد ، خاک شُش دارد دیگر !  

14- چشم

به سوی حرمش می آیی . به ضریحش چشم می دوزی و چشم از دنیا به سمت مرقدش می بندی . دعایی می کنی . نجوایی می گویی . لحظه ای چشمت را باز می کنی که وقت وداع است .  

15- وداع

آرامش خاطر زائران ، امید دل نا امیدان ، تمام آرزوی مشتاقان ، انیس شبهای عارفان ، انتهای درخواست عاشقان ، امام رئوف و مهربان ، خدا نگهدار . وداع دشوار است و بار سنگینی آن را فقط عاشقان در عالم دریافته اند . آمد به سرم از آنچه می ترسیدم . وداع دشوار است وقتی می خواهی فرسنگ ها از محبوبت فاصله بگیری . خرده نگیرید به این حرف و نگویید که بُعد منزل نبود در سفر روحانی ، خودتان می دانید که شنیدن مثل دیدن نیست . وداع با شما دشوار است عزیز دلم که همه چیز ما در این دنیای خاکی هستید و من چقدر دنیا دوست می شوم وقتی خاکش خاک حریم شما و زمانش زمان دیدارتان می شود .  

16- درِ گوشی

تو صدای جواب سلام امام را به گوش ما نمی رسانی تا ما با مناجاتش لذت ببریم "وَ فَتَحتَ بابَ فَهمی بِلَذیذِ مُناجاتِهِم" . مناجات هم که یعنی درِ گوشی صحبت کردن . حال که چنین است درِ گوشت می گویم کسی نشنود ، آقا جان ... 

17- بند کفش

فرمودید حتی بند کفشتان را هم از ما بخواهید . آقا جان بچه که نیستم بازی کنم . من بند کفش دارم به من علم و تقوایی بدهید تا به ریسمان الهی شما چنگ بزنم . بنده خوبی باشم . حرف گوش کن . بند کفش قبلاً داده اید ! 

18- دنیا

دنیا بزرگ است . دنیای بزرگ برای دنیاخواهان بماند . به ما از دنیا چیزی اگر می خواهی بدهی همین یک گوشه اش را بده که از فاصله ده متری شبکه های ضریحش پیداست . چیز زیادی که نمی خواهم بقیه ی دنیا ارزانی دنیا خواهان . قصر فردوس به پاداش عمل می بخشند ... ما که رندیم و گدا دیر مغان ما را بس . 

19- ساعت مچی

این بهترین ساعت مچی هست که در عمرم به دستم بسته ام . ولی تا به حال اینقدر از این ساعت بدم نیامده بود ، که دارد لحظه ی وداع را نشان می دهد . 30 آبان 89 ساعت 6 صبح . 

20- اذن وداع

چگونه دعای وداع بخوانم من که هر روز با اذن دخول حرمت صفا می کردم . شما که هر روز اذن ورود به حرم به من داده اید می شود اذن وداع ندهید . چگونه بخوانم "اللهم لا تجعله آخر العهد من زیارتی" . 

21- آغوش

اشک چشم نیست که باران رحمت الهی است که به بندگان خاص اش عطا می کند . در آغوش می کشی که ساکتم کنی . باشد خموش می شوم . فراق هرچه بامن کند سزاوارام ...چراکه قدر وصال تورا ندانستم

ما هم به حج آمده ایم

۱- تشکر می کنم از همه ی بچه هایی که در مطلب قبلی نظر گذاشته بودند .

۲- قولی که به همه تون داده بودم را عملی کردم و روبروی ضریح امام رئوف از تک تک بچه های لجمن یاد کردم .  

۳- هنوز هم باورم نشده به پابوسی امام رضا علیه السلام آمده ام و ذکر لبهایم همین ابیات شده است : چون من گدای بی نشان / مشکل بود یاری چنان / سلطان کجا عیش نهان / با رند بازاری کند . 

۴- ما مثل داداش حسین نیستیم که توی هتل اینترنت پر سرعت داشته باشیم فلذا توی یه کافی نت خیابون شیرازی در حال نوشتن این مطالب هستم . 

۵- اگر خدا بخواهد یه سفرنامه ی ناچیز هم دارم آماده می کنم که انشاء الله به زودی فایل دانلودش را براتون می گذارم .  

۶- هنوز هم التماس دعا پذیرفته می شود . ؛یعنی که یعنی ! ؛

بیش از آنکه فکر می کردم رئوف است این آقا

بی مقدمه :

ساعت 10 شب یکشنبه با یکی از دوستهای مشهدیت صحبت کنی و بهش بگی حالا که داره می ره از کنار حرم رد بشه به آقا بگه که این بدبخت بیچاره (یعنی من) را هم دعوت کنند و دوشنبه ساعت 9 شب یک نفر بهت زنگ بزنه و بگه : آقا مشهد می رید اسمتون را رد کنم و تو هم مثل آدمهای گیج و منگ بلند پشت گوشی داد بزنی چرا نمی رم . هنوز هم که هنوز است باورم نمی شه چهارشنبه ساعت 18:45 دقیقه روز عید قریان عازم حرم امام رئوف هستم . بیش از آنکه فکر می کردم رئوف است این آقا . حالا تا اون موقع دو روز مونده . هرکس از دوستان حرفی با امام رضا داره تو قسمت نظرات بگه تا روبروی ضریح امام رئوف به اسم یادش بکنم . به قول داداش حسین یعنی که یعنی !

خبر فوری : خیانتی بر علیه دانشجویان پیرو خط امام

با نزدیک شدن سالروز تسخیر لانه ی جاسوسی به دست دانشجویان پیرو خط امام هر گروهی به نوبه ی خود دوست دارد خود را به آنها وصل نموده و یا به گونه ای از آنان دم بزند . در این میان موضع پایگاه خبری – تخریبی جماران قابل توجه است که نمی تواند خوی منافقانه خود را در برابر نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و آرمانهای امام رضوان الله تعالی علیه پنهان دارد و این روزها سوتی هایی می دهد تا هر چه بیشتر خصلت دوگانه ی خود را نشان دهد .


این پایگاه خبری که البته توصیفش را در مطلب قبلی لجمن شنیده اید در مصاحبه ی خود با آقای نعیمی پور و خانم ابتکار به مناسبت تسخیر لانه ی جاسوسی آمریکا به نحوی وانمود می کند تا همه ی آنچه از آن روز شنیده ایم را به پای یاران دوم خردادی خود که این روزها در بنیاد ماران ! نشسته اند بنویسید و البته این توهین ها به اینجا ختم نمی شود و خیانت خود را بر علیه این دانشجویان وقتی روا می دارد که آقای نعیمی پور این دانشجویان را چون وابسته به هیچ جناح و یا حزبی نبودند با دانشجو نماهایی که در درون دانشگاه هستند و خود را از اهالی فتنه ی سبز می دانند مقایسه می کند .


او در این باره می گوید : تلاش این بود که به نوعی گفته بشود که این دانشجویان مسلمان و پیرو خط امام اند و برای خودشان دفتر و تشکل و یژه ای ندارند که بخواهند برای حزب خود کار کنند مثل دانشجویان سبز امروز که در دانشگاه ها هستند.


اینکه خانم ابتکار و آقای نعیمی پور تلویحاً پشیمانی از گذشته خود را ابراز می دارند جای تعجب نیست چرا که سابقه ی این افراد در دولت اصلاحات کاملاً درخشان ! است . اما تعجب از این پایگاه خبری – تخریبی است که نام جماران را با خود به یدک می کشد اما در این مصاحبه سئوالاتی را می پرسد تا این افراد و افرادی از این دست به راحتی هر اراجیفی را از دهانشان بیرون بریزند و به این راحتی اجازه تحریف تاریخ را به خودشان بدهند .

سایت جماران را چه کسی اداره می کند ؟

قبل التحریر :

این نوشته را چند صباح پیش به اهالی محترم این وبلاگ قول داده بودم و فقط منتظر فرصت مناسبی می گشتم . این فرصت قبل از سفر امام خامنه ای به قم حاصل شد و کار هم شد اما به سفارش بعضی از اساتید اهل فن خودم که احترام زیادی برایشان قائلم منتشر نکردم و منتظر ماندم تا سفر آقا به پایان برسد . و این شد که می بینید .


مردم قم دوباره آمدند ، علمای قم هم از همه زودتر آمده بودند و آیت الله وحید هم یکی از چندین مرجعی بود که درسش را بخاطر سفر آقا تعطیل کرده بود و به شاگردهایش گفته بود که بروند استقبال . لطفا کسی به فکر فتنه انگیزی نباشد . اصلا قم حکومتی ترین شهر علی است و هیچ جای خالی برای فتنه گران و منافقان نمی گذارد . مگر یادتان رفته تشییع جنازه و مراسم ختم شیخ حسینعلی را . قم کانون انقلاب اسلامی است ، ضد انقلابان در هرکجای دنیا هرکاری بکنند در قم نمی توانند . عجیب این چند روز دشمنان داخلی و خارجی به تکاپو افتادند و هریک به طریقی دل انقلابیون را آزدند تا با بازار شایعاتشان ملت را از امامشان جدا کنند و خواص را از رهبرشان که نشد که نشد . یکی شایعه پخش می کرد و دیگری مطالب کذب در سایتش منعکس می کرد و عده ی قلیلی هم که جرأت هیچ کاری را نداشتند اقدام به تحریف اخبار این سفر بی سابقه می کردند . شکر خدا مردم قم تا به حال گوش به حرف هیچ گروهی نداده اند و روز استقبال از امام زنده کردند یاد و خاطره استقبال مردم نیشابور از امام رضا علیه السلام را . ای ول دارند مردم قم که بی سابقه ترین استقبال صد ساله ی اخیر را در 27 مهرماه 89 رقم زدند . در این میان عده ی قلیلی هم هستند که دم از حکومت اسلامی می زنند ، ولی بیشتر با نمکدان شکسته حال می کنند . این ها همانهایی هستند که به نام محمد علی را صب و لعن می کردند . این ها هم باور دارند که الآن سیدعلی ، علی زمان است و نائب امام زمان . وقتی انتقاد هم که ازشان بکنی تازه در می یابی که این جماعت از انقلاب هم انقلابی تر شده اند از بس آلبوم عکسهایشان پر شده از عکس های ایشان با امام (ره) .


در این فضا که همه منتظر استقبال تاریخی مردم قم از امامشان بودند من سایتی می شناسم که به نام امام به امام توهین می کرد . این سایت متأسفانه خود را یادگار امام می داند و با نامگذاری جماران بر روی سایتش روح هر ضد انقلابی را شاد می کند . بله این همان سایت جماران است . جماران همان سایتی هست که درمطلب خواب خوش بعضی ها ! به شما قول معرفی اش را داده بودم . جماران همان خواب گذار اعظم است که به خوبی خواب خوش رئیس مصلحت تشخیص ها ! را تعبیر کرد .


جماران همان سایتی است که خود را به عنوان سایت خبری تحلیلی معرفی می کند ولی به نظرش هیچ کس در این مملکت مهم تر از نوه ی امام نیست که هنگام وفات امام نوجوانی بیش نبوده . جماران همان سایتی هست که با بهانه قراردادن شعارهای عده ی قلیلی ! در 14 خرداد امسال ، از برخی علما و مراجع برای نوه ی امام ، که او را  یادگار می خواند ،  بیعت گرفت . این همان سایتی است که در مقابل اخبار مربوط به رهبری یا سکوت می کند و یا خبرهای مشابهی را از امام یا خانواده دسته چندم ایشان منعکس می کند . جماران همان سایتی است که از خلوت ترین مکان راهپیمایی روز قدس اخبار تهیه می کند و به عنوان گزارش تصویری راهپیمایی روز قدس از آن یاد می کند . این همان جمارانی است که برای یک جمله ی احمدی نژاد که در آن تلویحاً گفته بود "مجلس دیگر در رأس امور نیست " 20 مطلب تحلیلی – تخریبی می گذارد . این جماران است که چهارمین ! جشنواره ! یاد و یادگار ! را برای سید حسن مصطفوی تبلیغ می کند .جماران سایتی است که هنوز مرجع تقلید بی بی سی را پس از گذشت چند ماه از بیانیه جامعه مدرسین ، آیت الله العظمی می خواند .  جماران همان سایتی است که از هر قدم برداشتن نعلین های سید حسن گزارش تصویری و خبر تهیه می کند ، الا حضور او در جمع کارگزاران نظام و دیدارش با رهبری . این همان سایتی است که هنوز هم در قالب مصاحبه هایش ، از دوران نخست وزیری سر دسته ی جنبش فتنه (همان کاندیدای شورشی پس از انتخابات ) طرفداری می کند . جماران همان سایتی هست که برای سید حسن 17 ساله در پایان جنگ ، سال 68 ، سابقه جبهه می تراشد . این جماران است که از طیف دانشگاه آزادیون و یاران بنیاد ماران !  به طرز تابلویی حمایت می کند .


بگذریم .


از همه ی مطالب که بگذریم از این نمی توان گذشت که در آستانه ی سفر امام خامنه ای به قم چنین لینکی را در صفحه ی اول سایت با بیان خاطراتی از شاگردان امام منعکس می کند و خود چنین برداشت می کند که : امام برای مرجعیت خود تبلیغ نمی کرد .


بشکند این دست که نمک نداشت و بیشتر درازتر نشد در روز 14 خرداد و نخورد به صورت بعضی دقل بازان و سیاست پیشگان که عکس هایشان با سران فتنه بیش از عکسشان با امام و پدر بزرگ گرامی شان شده است .  ولی امر مسلمین با بوسه ای که بر صورتش نواخت فهماند به او که هنوز خیلی بچه است . آقای یادگار و یاران جمارانی اش خواب دیده اند خیر باشد . امام امت دیگر جماران نمی نشیند . او اهل خراسان است و یاران خراسانی زیادی در قم دارد .  دیدید روز تولد امام رضا علیه السلام / قم / خیابان 19 دی / ساعت 8 صبح / سیل خروشان ملت مسلمان ، انقلابی ، غیرتمند ، شجاع ، نترس ، ولایت مدار ، آگاه عاشق و سینه چاک رهبری  را که با هر نفسشان سیلی محکمی به گوش استکبار جهانی و عمالشان زدند . اما هنوز این سئوال بی جواب ماند که  آیا واقعاً هیچ کس نیست جلوی این بی بندوباری های این جماعت از خود راضی را بگیرد ؟


بعد التحریر:

همه ی چند عنوانی که بالا درباره ای این سایت ذکر شد مستند می باشد و اگر کسی بعد از مراجعه به این سایت این مطالب را نیافت اطلاع دهد تا استناداتش را از همین سایت برایش ارسال کنم .