اینجا لجمن است

لبه جلویی منطقه نبرد

اینجا لجمن است

لبه جلویی منطقه نبرد

به مناسبت درگذشت هوگو چاوز رئیس جمهور ونزوئلا

ظهر امروز هنگام برگزاری نماز پرشکوه جمعه دو اتفاق مهم افتاد که به آنها اشاره می کنم . اتفاق اول که برایم تازگی هم نداشت این بود که موقع شروع نماز یکی از خادمان نماز وارد صف ما شد و با انگیزه ی بسیار بالایی ! ما را به عقب هدایت کرد تا صف ها تکمیل شوند . چند دقیقه بعد خادم دیگری با همان شور و انگیزه و علاقه ی خادم قبلی آمد و ما را به جلو هدایت کرد تا صف ها تکمیل شده و نماز ما درست شود . خدا رحمت کند اموات امام جمعه را که سریع نماز را شروع کردند وگرنه این خادمان مشتاق ! ما را تا دو ساعت تمام عقب جلو می کردند .

اتفاق دوم هنگام خروج از محل برگزاری نماز بود که پیرمردی با صفا انگار عقده ی صلوات گرفتن از مردم را داشته باشد با صدای رسایی می گفت : 

برای شکرانه ی باران رحمت الهی که به پر آب شدن سدها کمک می کند تا ما صبح جمعه غسل جمعه کنیم و به نماز جمعه بیاییم ... صلواااااااااااات . 

و مردم همه با هم : اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم (خنده ی حضار) .


این مطالب را به مناسبت مرگ آقای چاوز نوشتم که امیدوارم خدا از سر تقصیرات همه ی ما بگذرد .

پ . ن :

ایشان نه بسیجی بود و نه حزب اللهی و نه از رجعت کنندگان است . فقط یک مسیحی آزاده بود که به بخشی از وظایف دینی خود عمل کرده است . همین .

لطفا کمی مسائل را اصلی و فرعی کنید آقای دکتر !!!!!!!!!!!!!!! و با هوای نفس تان (مشایی تان) مبارزه کنید . هیچ می دانید چند وقتی است که این مردک کشور را بازیچه دست خود کرده و تفکرات سکولار خود را ترویج می دهد ؟!