کوه پرسید ز رود : زیر این سقف کبود راز ماندن در چیست ؟
گفت : در رفتن من .
کوه پرسید و من : گفت در ماندن تو .
بلبلی گفت و من : خنده ای کرد ، و گفت : در غزلخوانی تو !
آه از آن آبادی که در آن کوه رَوَد ، رود مرداب شود ، و درآن بلبل سرگشته سرش را به گریبان ببرد ، و نخواند دیگر .
من و تو ، بلبل و کوه و رودیم .
راز ماندن جز ،
در خواندنِ من ، ماندنِ تو ، رفتنِ یاران سفر کرده مان نیست ، بدان !
ادامه...
در لغت به معنای طلب هلال ماه داشتن . یعنی سر به آسمان داشته باشی و بگردی دنبال ماهی که هست اما دیده نمی شود . ثواب هم دارد تازه . اما تا کی ما باید در غیبت خورشید دنبال ماه هم بگردیم . از قدیم این رسم بوده که مردم استهلال می کردند . اما مردم عصر حاضر ما یافتند آن ماه بنی انقلاب خود را و با خون خودشان رأی دادند به خمینی و خامنه ای و این استهلال را کامل کردند و این روزهای دلگیر ماه مبارک رمضان همه منتظر رویت خورشید هستیم . همان خورشیدی که آمدنش را آدم تا خاتم انتظار کشیده اند . ما هم منتظرش هستیم اما بهترین لحظات انتظارمان همان دم دمای افطار است که لب هایمان به یاد عزیز فاطمه خشکیده است و منتظر منتقم حسین فاطمه ایم . عجب انتظار دلگیر و نفس گیری است . اما آقا جان ما ماه را یافته ایم حال شما طلوع کنید . با قوت و اقتدار پشت حضرت ماه ایستاده ایم بدخواهان و نامردان و ناکثین و ناکسین هرچه می خواهند بگویند و بنویسند که ما دست از دامان این ماه و خورشید برنمی داریم تا جان در بدن داریم .