اینجا لجمن است

لبه جلویی منطقه نبرد

اینجا لجمن است

لبه جلویی منطقه نبرد

خورشید که می گیرد ...

خورشید که می گیرد دلم بیشتر تنگ می شود ، خورشید که نباید بگیرد ، خورشید پشت ابر را دیگر چه نیازی به گرفتن ؟ همینقدر هم که دیده می شود پشت ابر است . می دانیم و می دانید که این خورشید نیست که می گیرد ، دلش هست که می گیرد . نمی دانم فایده ای دارد خورشید گرفتگی یا نه ؟ ولی می دانم برای ...

ادامه مطلب ...

یادش به خیر پارسال !

یادش به خیر سال گذشته چه پیامک های قشنگی بین ما رد و بدل می شد . اینجا چند نمونه را گذاشتم . انشاء الله فردا هم چند تا می گذارم . تقدیم به همه ی ستاره های حضرت ماه ...

ادامه مطلب ...

چه زیبا می درخشد ماه در قم

فردا روزی امام خمینی در قم این سخنرانی را ایراد کردند (4 آبان 43 برای کاپیتولاسیون)

انا لله و انا الیه راجعون ایران دیگرعید ندارد، عید ایران را عزا کردند...و چراغانى کردند، عزا کردند و دسته جمعى رقصیدند...استقلال ما را فروختند، باز هم چراغانى کردند، پایکوبى کردند. اگر من به جاى اینها بودم این چراغانى‏ها را منع مى‏کردم. مى‏گفتم بیرق سیاه بالاى بازارها و...خانه‏ها بزنند، چادر سیاه بالا ببرند!

***

و آه از نهاد ها خارج شد و آن آب زلال زمزم دل روان گشت و اشک ها ریخت و صدای ناله ها بلند شد . این اشک چشم ها از همان روز اول جاری شده و امروز هم ادامه دارد . نوجوان 17 ساله ای دیروز بعد از دیدار بسیجیان با امام خامنه ای از من می پرسد که چرا وقتی آدم امام خامنه ای را می بیند گریه می کند . چه بگویی به این دل مشتاق که تاریخ تولدش اصلا چهار سال بعد از رحلت امام است . این اشک چشم ها همان اشک هایی است که از همان روز 4 آبان شروع شده و هنوز ادامه دارد . در 12 بهمن 57 بود و 10 روز بعدش . شب الی بیت المقدس بود و کربلای 5 . روز قطعنامه بود و 14 خرداد 68 . شب 23 تیر 78 بود و 22 خرداد 88 . 9 دی بود و در خیابان 19 دی هم بود  . چه بگویی به دل مشتاقی که برای دیدار امامش 9999 صلوات به اندازه ی شماره های صلوات شمار مادرش نیت کرده است  و خود تنها 15 سال دارد . این روز ها معدود افرادی را می توانی در قم پیدا کنی که حضرت ماه را از نزدیک ندیده باشند . هر کس به هر طریقی شده خود را به امامش می رساند و به دیگری پز می دهد که من امام را از فاصله ی 20 متری دیده ام و تو از فاصله ی 22 متری و زیانکار می داند خود را کسی که هنوز نتوانسته ماه را در قم زیارت کند که چه زیبا می درخشد این ماه بنی انقلاب این روزها در شهر علم و اجتهاد . دیشب داداش حسین چه خوب می گفت که : این اشک چشم هاست که تا امروز این انقلاب را حفظ کرده است . و واقعا هم همینطور است . حالا سران فتنه و اسپانسرهای غربی شان هرچه می خواهند بیانیه بدهند و آهنگ ساسی مانکن گوش کنند و عواملشان را تحریک به حرکت های خیابانی کنند برای براندازی نظام . تا ما این چشم ها و این اشک ها را داریم باکی از هیچ یزید صفت میمون بازی نداریم که تاریخ نشان داده است که همیشه خون بر شمشیر پیروز است و ما این را به چشم خود دیده ایم . و شما هم غلبه ی بسیجیان خامنه ای بر سربازان معاویه را در همین خیابان ها تجربه کرده اید . اسب تراوای شما به نتیجه نرسید چه رسد به الاغ سواری دولا دولایتان .

"بالاترین" با بصیرت شد

دست بالاترین درد نکنه که دوست داره اینقدر ما آماده باشیم . هر کاری که می کنه برای ما مثل یه رزمایش بزرگ می مونه که ما را آماده تر می کنن برای نبرد پایانی . بالاترین در یک اقدام شنیع سخنان امام خامنه ای در روز اول سفرشان به قم که در آن از امام خمینی تقدیر می کردند و شناسنامه ی انقلاب را که یک شناسنامه ی دینی دارد را برای همه بازگو می کردند با یک تفسیر به رأی زیبایی به نام امام خامنه ای گذاشته است و سعی کرده با این کارش وانمود کند که امام خامنه ای در آنجا از خود تعریف می کند . واقعا دست بالاترین درد نکند که با این بصیرتش ثابت کرد که هیچ فرقی بین امامان خامنه ای و خمینی قائل نیست . بعضی ها یاد بگیرند . راست گفته اند که عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد . این کار بالاترین ما را برآن داشت تا همان یک قطعه ی صحبت های امام خامنه ای را برای آنکه تحریفات بالاترین بی اثر شود و نا آگاهان خیال خام ورشان ندارد و خیال خودمان هم از انجام تکلیفمان راحت شود برایتان جدا کنیم و در لجمن منتشر نماییم . 


برای دریافت این فایل کلیک کنید


و این هم متن سخنان امام خامنه ای :

دنیا بدانند این انقلاب، یک انقلاب دینى و مذهبى است؛ هیچ تفسیر به رأیى، هیچ تفسیر مادى‌اى از این انقلاب نمیشود کرد؛ خاستگاهش قم است؛ رهبرش یک فقیه، یک فیلسوف، یک عالم بزرگ، یک روحانى معنوى است. شناسنامه‌ى انقلاب، اینجور در همه‌ى دنیا شناخته شده است. این یک نکته است.

قم که میزبان شما نیست

سلامٌ علی آلِ یاسین . سلام بر تو ای تلاوت کننده ی آیات کتاب خدا و سلام برتو که مشتاق حضور توایم و انتظار آمدنت را می کشیم . نسل ما و نسل های قبل از ما هم برای آمدنت انتظار کشیده اند . سلام بر تو و سلام بر نایب تو که امروز در قم است . سلام بر آن هنگامی که در قم آفتابی شدی . سلام بر تو که در غیاب خورشید حضرت ماه هستی . سلام بر آن هنگام که از منزلت خارج شدی . سلام بر وقتی که نعلین ات را می پوشیدی . سلام برتو ، سلام برتو هنگامی که در اتومبیل نشستی تا راحت تر ببینیم شما را . سلام بر تو هنگامی که دست تکان می دادی و دلها را با خود می بردی . سلام برتو هنگامی که سخن می گفتی . سلام بر آن هنگام که سختی سفر را به جان خریدی تا ما را مهمان نگاهت کنی . آری ما مهمان شماییم . قم میزبان شما نیست . بگذار ساده بگویم تو خود به قم آبرو داده ای . این علم و اجتهاد هم میزبان تو نیستند که تو مرجع همه مان هستی . حوزه علمیه با همه شاگردانش نیز میزبان تو نیست ، که تو خود پرورش داده ای ایشان را . درس و بحث و منبر و مسجد هم نمی توانند میزبان تو باشند ، که این ها را تو خود روزی گذرانده ای و امام امت شده ای . امروز پسر فاطمه را فقط فاطمه میزبان است و اگر قرار است شما چند روزی میهمان باشی خوشا به حالت که فاطمه از تو پذیرایی خواهد کرد . خوشا به حالت پسر فاطمه .

غزل برای توسخت است دلبرخراسانی

شعر زیر را دوست خوبم آقای مصطفی شاهمردی برای ما ارسال کرده بود . بعد از تایید در قسمت نظرات حیفم آمد این شعر زیبا را در وبلاگ نذارم . تقدیم به همه ی ستاره های حضرت ماه . 


طلوع کرده ز قم آفتاب عرفانی

سکوت توست پر از آیه های نورانی


شکوه نام ولایت میان دستانت

دلت گرفته از این غصه های طولانی


از آن نماز جمعه ی معروف شهر شلوغ

به آتش خودشان سوخت فتنه های تهرانی


دوباره مصحف و قرآن دوباره فتنه و آتش

دوباره دست عدو و نیزه های قرآنی


دوباره پند و دوباره خطبه های بلند

دوباره خون دل و اشک های پنهانی


غرور نام وطن سینه سینه می گردد

به پای انقلاب نشسته چشمهای بارانی


به چشم کوری همه ی دشمنان وطن

فدای انقلاب شود قلبهای ایرانی


کلام شعر من اوفتاد از دلم

غزل برای توسخت است دلبرخراسانی


////////

سری دوم پیامک ها را از اینجا بخوانید

این روزها چه خبر از قم ؟

این روزها از قم خبرهای خوب خوب زیاد می رسه . همه ی منتظران حضور حضرت ماه این روزها به هر نحوی خودشون را برای دیدن دلبر انقلاب آماده می کنن . یکی پوستر می چسبونه . یکی پلاکارد می نویسه و یکی دیگه داره ذغال می خره برای اسپند روز حضور . حال و هوای شهر دیگه نفس گیر نیست و این روزها دل توی دل مردم نیست و با هر تپش و نفس کشیدنشون یه یادی از روز حضور می کنند . سه شنبه ۲۷ مهر ماه ساعت عشق و نیم . در این میان چهره های جوونهای شهر از روزهای گذشته دیدنی تره . همونهایی که حتی یکبار هم امامشون را از نزدیک ندیدن  . توی خیابون ها هم اولین چیزی که به چشم می آد ایستگاههای صلواتی عکس امام خامنه ای هست که البته چه زود به زود تموم می شن و می چسبن پشت ماشین ها و شیشه ی مغازه ها . مادران شهدا - روحانیون - بچه های هیئتی- بسیجی ها - کسبه - دانشجو و دانش آموز همه منتظرند تا دلبر انقلاب این ماه پاره علوی تبار را برای سه ثانیه هم که شده از نزدیک ببینند . دانش آموز اول دبیرستانی بود که نذر کرده بود اگه امامش را از نزدیک ببینه به اندازه ی شماره های صلوات شمار مادرش صلوات بفرسته . بعد که ازش پرسیدم یعنی چندتا گفت : ۹۹۹۹ تا . یکی دیگه از بچه ها این پیامک را برام فرستاده بود :


شهری به آتش می کشم گر تو لبت را تر کنی

من چون گلی در دست تو تا کی مرا پرپر کنی

بر رشته های معجر زهرا قسم سید علی

خنجر به خنجر می زنم گر تو هوای سر کنی


آخرش هم نوشته بود : بذار تو لجمن حالشو ببر ! و عجیب حال کردم با این پیامک : 


ما همان نسل جوانیم که ثابت کردیم

در ره عشق جگردار تر از صد مردیم

هر زمان بوی خمینی به سر افتد مارا

دور سید علی خامنه ای می گردیم

صبح حضور امام ، ساعت عشق و نیم

این روزها عجیب سخت شده نفس کشیدن در شهر قم . هر جا قدم می گذاری و با هر کس که روبرو می شوی خبر می دهند به تو که خبری در راه است . خبری عجیب از جنس انتظاری عجیب . قبلاً فکر می کردم که انتظار سنگین ترین کلمه ی لغتنامه هاست . اما امروز می فهمم که بالاتر از انتظار ، انتظار در انتظار است . همه منتظر ظهور هستند و هر کس به نحوی این انتظار را در وجود خود دارد . همه منتظر حضرت خورشیدند . اما چه سخت است هم منتظر خورشید باشی  و هم ماه . یک هفته ای هست که خبر آمدن امام خامنه ای به قم در شهر پیچیده . و این همان معنای انتظار در انتظار است . مردم قم دل توی دلشان نیست و این روزها عجیب سخت شده نفس کشیدن در این شهر . دل مردم قم نازک تر از آن است که با دیدن رهبر و مقتدایشان آتش نگرفته و بارانی نشود . این روزها هرجا قدم می گذاری مردم خاطرات خود از امام خامنه ای را مرور می کنند و چه راحت بارانی می شود چشمانشان . و تو می شنوی صدای اشک ها را که با هم زمزمه می کنند : وعده ی ما صبح حضور امام ، ساعت عشق و نیم ، خیابان مهر ، در استقبال ماه .


پیامک به همین مناسبت