اینجا لجمن است

لبه جلویی منطقه نبرد

اینجا لجمن است

لبه جلویی منطقه نبرد

فتح ارزش های اسلامی

"خرمشهر را خدا آزاد کرد" و این یعنی اینکه یاد بگیریم همیشه فتح و فتوحات مان را به اسم خدا و پیغمبر و امام و ولی فقیه بگذاریم  نه شکست ها و کوتاهی های خود را . که البته همه ی شکست های ما در طول تاریخ به خاطر کوتاهی ما بوده است از "احد" گرفته تا "کربلای 4 " یکبار برای جمع آوری غنائم رفته بودیم و یکبار هم نیت مان را خالص نکرده بودیم و بیشتر به نتیجه فکر می کردیم تا تکلیف . همان اندازه که «الی بیت المقدس» برای ما درس داشت بعد از آزاد سازی خرمشهر ،" کربلای 4 "و شکست تلخ اش نیز درس داشت . در یک عملیات شکست بخوریم تا یاد بگیریم برای تکلیف باید بجنگیم نه برای نتیجه ، خود پیروزی بزرگی است . در فتح خرمشهر هم کم مانده بود در لحظات آخر کار را به نام خودمان بزنیم و اجرش را کم کنیم که این جمله ی زیبا از زبان امام جاری شد که : خرمشهر را خدا آزاد کرد . همچنین در لحظه ای که مغرور از پیروزی بودیم و سر خوش از فتح مثال زدنی خودمان امام به ما آموخت که «فتح خرمشهر فتح خاک نیست ، فتح ارزش های اسلامی است » . و این جمله ی پایانی که گفتم اشاره به وقایع امروز ما و جریان منحرفی که در دستگاه دولتی رسوخ کرده اند و قصد مطرح کردن مکتب ایران در مقابل مکتب اسلام دارد نیز هست . امام با زبان اشاره با ما سخن می گوید که فتح ارزش های اسلامی بهتر از فتح خاک است . چرا که بدن را به روح اش می شناسند و وطن را به دین و آئین اش که اگر اسلام به ما روحیه ی ایثار نداده بود چگونه می توانستیم در برابر دو ابر قدرت شرق و غرب بایستیم و تا امروز مقاومت داشته باشیم ، تا جاییکه خود دشمن به سخن درآمده و مستقیم بگوید که اینان دوبال شهادت و انتظار دارند که این دو به اضافه ی ولایت پذیر بودن شان ، آنها را شکست ناپذیر کرده است . همین چند سطر برای جریان منحرف کفایت می کند که بیاندیشد و دست از جریان سازی و انحراف طلبی ! بردارد که " العاقلُ یَکفی بِالإشاره " . در ضمن نیازی نیست وقتی رادیو اسرائیل دنبال همین جدل های پوچ سیاسی است ما نیز بر خوشحالی این غاصب خون آشام بیافزاییم و شاد کنیم دشمن دیرینه ی خود را ، که شادی دشمن ، ناراحتی دوست را به دنبال خواهد داشت و این دوست که گفتم را شما بخوانید "امام خامنه ای" که این روزها برای ما یادآور علی علیه السلام است در آن روزگار سخن گفتنش با چاه . علی در روزگاری با چاه درد و دل می کرد که هم مالک داشت و هم عمار . اما واقعا علی با چاه چه می گفت که حتی مالک هم تاب شنیدنش را نداشت . امام ما خامنه ای عزیز هم در این دوران هم مالک دارد و هم عمار ، هم سلمان دارد هم مقداد ، اما راز ناگفته اش چیست که اینگونه این روزها پریشان است . از دشمن که انتظاری جز دشمنی نمی رود ، آیا چیزی جز کارشکنی های دوستان انسان را پریشان می کند ؟!

نظرات 3 + ارسال نظر
ریحانه سادات چهارشنبه 4 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 13:11 http://www.reyhane450.blogfa.com

بسم رب الشهدا
سلام بزرگوار
خداقوت
بروزم منتظر حضورتونم انشالله
شهادت نصیبتان
یاحق

سلام

ریحانه پنج‌شنبه 5 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 22:51 http://www.reyhane70.blogfa.com

سلام بروزم خوشحال میشم تشریف بیارید

سلام

[ بدون نام ] یکشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:26 http://http://www.parsedarkhial.blogfa.com/

مشک برداشت که سیراب کند دریا را

رفت تا تشنگی اش آب کند دریا را

آب روشن شد و عکس قمر افتاد درآب

ماه می خواست که مهتاب کند دریا را

کوفه شد، علقمه شق القمری دیگر دید

ماه افتاد که محراب کند دریا را

تا خجالت بکشد،سرخ شود چهرهء آب

زخم می خورد که خوناب کند دریا را

ناگهان موج برآمد که رسید اقیانوس

تا در آغوش خودش خواب کند دریا را

آب مهریهء گل بود والا خورشید

در توان داشت که مرداب کند دریا را



روی دست تو ندیده است کسی دریا دل

چون خدا خواست که نایاب کند دریا را

غزلی از سید حمید رضا برقعی
اگر خواستید می توانید به وبلاگ این شاعر بسیجی سری بزنید واشعار روح نوازش را بخوانید

سلام با تشکر از شما و ممنون از الطاف پر مهرتان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد